theme


ن : حميد

ماجرای دفن بدن جَون در کربلا

روز بیستم محرم (بعد از گذشت ۱۰ روز از واقعه جانسوز عاشورا) جمعی از

قبیله «بنی اسد» بدن شریف "جَون" غلام ابوذر غفاری را پیدا کردنددرحالیکه

صورتش نورانی و بدنش معطر بود. سپس او را دفن کردند.

«جون» کسی بود که امیرالمومنین(ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر

بخشید. هنگامی که خلیفه سوم جناب ابوذر را به منطقه «ربذه» تبعید کرد

این غلام برای کمک به او به آنجا رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه

برگشت و در خدمت امیرالمومنین(ع) بود و بعد از شهادت آن حضرت به

خدمت امام مجتبی(ع) و سپس به خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه

آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.


شهادت:

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت "جَون" خدمت سیدالشهدا(ع)

آمد و برای رفتن به میدان اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید

عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

"جَون" خود را بر قدم‌های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت:

ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من

کاسه‌لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟

سپس با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا ؟! بنابراین گفت:

آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من

سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش

گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از

شما جدا نمی‌شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.

"جَون"می‌گفت و گریه می‌کرد به حدی که امام حسین(ع) گریستند و

اجازه دادند.

با آنکه "جَون" پیرمردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه‌ها در حرم با او انس فراوانی

داشتند. او به کنار خیمه‌ها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای

گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و

به خیمه‌ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد.

او جنگ نمایانی کرد، تا آن‌که اطراف او را گرفتند و زخم‌های فراوانی به او

وارد کردند.

هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و

بلند بلند گریست و دست مبارک خود را بر سر و صورت جون کشید و

فرمود:

« بارالها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان

عصمت (ع) محشورش نما».

از برکت دعای حضرت، روی "جَون" مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی

عطر از وی به مشام رسید چنانکه وقتی بدن او را بعد از ۱۰ روز پیدا کردند

صورتش منور و بویش معطر بود.

نام او در زیارت شهدا آمده است: «اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِی‌ذَرٍّ الْغِفَارِی»



:: موضوعات مرتبط: صحابه راستین