theme


ن : حميد

شهيدي كه آيت الله بهجت بر پيكرش نماز خواند

نوجواني سيزده ساله بود كه براي اولين بار عازم جبهه شد .

چند بار مجروح شد و دوباره به جبهه برگشت تا اينكه در سال

1363 در عمليات بدر از ناحيه نخاع گردن دچار مجروحيت شد و

ديگر نتوانست روي پاي خود بايستد.

بعد از قطع نخاع شدن؛ فصل جديدي از زندگي شهید حسين دخانچي

آغاز شد كه به آسايشگاه جانبازان و بيمارستان و منزل محدود شد و

كم كم او را به نماد صبر و مقاومت مبدل ساخت.

17 سال ماندن بر روي تخت و ويلچر و تحمل درد و رنج مجروحيت

ذره اي از ايمان و روحيه او كم نكرد و همواره خندان بود.

بالای سرش این بیت شعر چشم نوازی می کرد :

چرا پای کوبم ، چرا دست بازم

مرا خواجه بی دست و پا می پسندد


خواهرش كه می خواست به عتبات عالیات مشرف شود براي

خداحافظي به ديدنش آمد. حسین به او گفت: به زيارت حضرت

مسلم بن عقيل(ع) که رفتید من حاجتی دارم از ایشان بخواهید

تا حاجت مرا برآورده سازد.

خواهر تعجب کرد ؛ چرا در حرم مسلم بن عقيل(ع) ؟ جواب نداد.

وقتی حسين شهید، همه از حاجتش مطلع شدند. شهادتش

مصادف شد با روز عرفه و شهادت حضرت مسلم (ع)


سرانجام پس از هفده سال انتظار، شهید حسين دخانچي براي

پرواز آماده مي شود. با وخيم شدن حال ايشان؛ به بيمارستان

ساسان تهران منتقل و پس از 22 روز بستري بودن؛ در روز اول

اسفند 1380 با تحمل سختي‌هايي که براي او بسيار شيرين بود،

در سنّ 36 سالگي به قافله شهدا مي پیوندد.

در لحظات آخر ؛ همسرش بر بالين او حضور دارد و از حرکت لب

وی متوجه می شود که حسین مي خواهد چیزی به او بگوید.

نزدیک می شود و حسین اظهار می دارد: جایم را در بهشت می بینم...

با شهادت اين جانباز سرافراز ؛ پيكر مطهرش به قم منتقل و حضرت آیت لله

بهجت(ره) بر پیکر شهید نماز مي خوانند و بعد از تشييع باشكوه مردم قم ؛

در گلزار شهداي اين شهر و در كنار مزار سردار شهيد مهدي زين الدين به

خاك سپرده مي شود.



:: موضوعات مرتبط: دفاع مقدس