theme


ن : حميد

پیامبرمان را چقدر می شناسیم ؟

در آن اوضاع و احوالی که خیلی ها رنگ آب را هم نمی دیدند لباسش

همیشه سفید و تمیز بود. ساده بود، حتی انگار چند جایش را هم وصله

زده بود ولی پاکیزه و تمیز بود .

همه می دانستند پیامبر از هر چه بگذرد از عطر نمی گذرد. حتی برخی

می گفتند رسول خدا بیش از آنچه خرج نان خانه اش می کند عطر

می خرد. دوستان و نزدیکانش وقتی از سفر برمی گشتند برایش عطر

می آوردند چرا که از پیامبر خدا شنیده بودند که می گفت: من از عطر

و نماز لذت می برم. از هر کوچه ای رد می شد انگار بهار از آن عبور کرده

بود. در و دیوار بوی گل می داد؛ عطر پیامبر.

شمیم عطرش زودتر از خودش همه را از آمدنش با خبر می کرد. البته نه

زودتر از سلامش. از دور به همه سلام می کرد.

پیامبر چه عطر خوبی دارد. عطر گل محمدی


مرتب موهایش را شانه می کرد. کنار حوض آب ایستاده دست مبارکش

را نم دار می کرد و به موهای نرمش می کشید و با انگشتانش شانه

می کرد موهایش را.

یکی از اصحاب که انگار حوصله اش سر رفته بود گفت: یا رسول الله چه

قدر به ظاهر خودتان عنایت دارید؟ و او که مثل بهار لطیف و مهربان بود

گفت: این حق برادران دینی توست که تو را آراسته ببینند.

می خواست بگوید تو حق نداری برادر دینی ات را آزرده کنی چه با حرف

چه با رفتار و چه با ظاهر ژولیده .

به همه می گفت حتماً هفته ای یکبار خود را شستشو دهید و اگر با نیت

غسل شستشو دهید، برایتان عبادت هم حساب می شود. می گفت

مؤمن نباید ژولیده و پریشان باشد. خودش هم هیچ گاه غسل جمعه را

فراموش نمی کرد. ناخن هایش همیشه کوتاه و سفید بود .

رسول خدا گاهی به موهایش روغن هم می زد. اول سر مبارکش و بعد

محاسنش را با روغن تزئین می فرمود.

پیامبری که از همه شیک پوش های امروزی شیک پوش تر بود، حتی در

جنگ لباس سفید و سبزی می پوشید که سبزی لباس بر سفیدی چهره

رسول الله غلبه می کرد البته خیلی در قید قیمت لباسش نبود و گاهی

عبا، گاهی جبه و گاهی پیراهن سفید می پوشید.


هر روز و موقع نماز دندان هایش را مسواک می زد. می فرمود با دهان

خوش بو با خدا صحبت کنید.

تا دستش را نمی شست، دست به غذا نمی برد. شب قبل از خواب

چشمان زیبایش را سرمه می کشید. می فرمود سرمه نور دیده را

افزون می کند.

امام صادق(ع) فرمودند: پیامبر پس از نماز عشا، ظرف آب و مسواکش

را طلب می کرد تا روی آن را بپوشانند و کنار بسترش بگذارند. مسواکش

از چوب اراک بود.

حضرت نیمه شب که برای نماز شب برمی خواست اول مسواک می زد

و بعد وضو می گرفت. فقط اینها نبود، با آن همه مقام، با بردگان و غلامان

هم سفره می شد. اگر یکی از مسلمانان بیمار می شد به عیادتش

می رفت. ناراحت هم که می شد، اخم نمی کرد . بچه ها را بسیار

دوست داشت و خدای متعال در قرآن به پیامبرش فرمود :

"وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ" تو ای پیامبر، اخلاقی بس نیکو داری

-سوره قلم، آیه ۴

برخي از اصول و ارزش‌هاي اخلاقي كه پیامبراکرم(ص) حتی در جنگ‌

با دشمنان هم مراعات مي‌كرد، عبارتند از:

۱- حرمت جنگ قبل از اتمام حجت

۲ـ نهي از كشتن زنان، اطفال و پيران

۳ـ عفو و بخشش پس از پيروزي

۴ـ برخورد شايسته با اسيران

۵ـ امانتداري حتي با دشمن

۶ـ پناه دادن به دشمنان



:: موضوعات مرتبط: پیامبران الهی


ن : حميد

پیامبران مدفون در ایران

جالب است بدانید آرامگاه تعدادی از پیامبران الهی در کشور ما ایران

واقع شده که مهمترین آنها عبارتند از :

۱- دانیال : مزار حضرت دانيال كه از پيامبران بني اسراييل مي باشد

در شهر شوش در خوزستان واقع شده و امام علی (ع) محل قبر ایشان

را تایید نموده و درباره اش فرموده اند: هر کس برادرم دانیال را زیارت کند

مرا زیارت کرده.

۲- یوشع : اين پيامبر الهي در اصفهان و در گورستان تاریخی تخت فولاد

مدفون است .

۳- حَیَقوق : حضرت حَيَقوق هم دوره حضرت دانیال بوده و مقبره

ایشان در شهر تویسرکان (استان همدان) واقع است .

۴- اشموییل : این پیامبر الهی هم دوره طالوت و جالوت بوده و مقبره

ایشان در جاده ساوه به بویین زهرا واقع شده است.

۵- سلام

۶- سلوم

۷- سهولی

۸- القیا

(این چهار پیامبر الهي هم عصر اصحاب کهف بوده و در بقعه چهارانبیا

در شهر قزوین مدفون هستند)

۹- جحی: ایشان ۶۰۰ سال قبل از میلاد حضرت مسیح می زیسته و

در مسجد پیغمبر شهر همدان مدفون است .

۱۰- قیدار : این پیامبر الهی نوه حضرت ابراهیم بوده و جد پیامبر اسلام

حضرت محمد (ص) محسوب می شود و در شهر خدابنده مدفون می باشد.


به گفته مديركل هيات‌هاي امناء بقاع متبركه و موسسات خيريه سازمان

اوقاف و امور خيريه ، در ايران در 15 استان كشور 33 پيامبر الهي مدفون هستند

كه به تفكيك در استان آذربايجان شرقي سه پيامبر، اصفهان و سمنان هر كدام

پنج پيامبر، تهران، خراسان رضوي، خراسان شمالي، زنجان، لرستان و مركزي

يك پيامبر و استان فارس دو، قزوين چهار، گلستان دو، همدان دو، خوزستان دو

و در مازندران دو پيامبر الهي مدفون هستند.



:: موضوعات مرتبط: پیامبران الهی


ن : حميد

پیامبران اولو العزم

کلمۀ «اولو العزم» یک‌بار در قرآن آمده است. خداوند می‌فرماید:

«فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُل...»؛ مانند رسولان اولوالعزم

صبر کن و...".

در کتاب‌های تفسیری آمده است: با توجه به اینکه پیامبران صاحب

شریعت جدید و آیین تازه با مشکلات و گرفتاری‌هاى بیشترى روبرو

بودند و براى مقابله با آن، عزم و ارادۀ محکم‏‌ترى لازم داشتند، به این

دسته از پیامبران، اولو العزم اطلاق شده است.

پیامبران اولو العزم، دینی آورده بودند که پیامبران بعدی باید آن را ترویج

می کردند تا زمانی که پیامبری با آیین جدید و شریعت تازه ظهور کند.

خداوند هم در قرآن به تشریع دین و ابلاغ آن توسط پیامبران اولو العزم

اشاره می‌کند و نام چهار پیامبر را که دارای دین و شریعتی خاص بودند

( غیر از پیامبر اسلام که آخرین دین الهی توسط وی آورده شد، و در

این آیه مورد خطاب است) می‌آورد: "برایتان از دین همان را تشریع کرد

که نوح(ع) را بدان توصیه فرمود، و آنچه ما به تو وحی کردیم و به

ابراهیم(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) توصیه نمودیم این بود که

دین را به پا دارید و در آن تفرقه نیندازید"


پیامبران اولوالعزم در روایات

طبق روایات ائمه اطهار(ع)، صفات اولو العزم این چنین بیان شده است:

  1. دارای دعوت همگانی و جهان‌شمول برای انس و جنّ بوده‌اند.
  2. شریعت و دین مستقل و تازه‌ای داشتند.
  3. کتاب آسمانی داشتند.

دو نکته مهم :

اول اینکه معنای شریعت مستقل این نیست که با شریعت پیامبران قبلی

کاملا متفاوت باشد بلکه معنایش این است که بنابر مقتضیات زمان،

شریعت ها هم متفاوت می‌­شد که این امری طبیعی است.

دوم اینکه فقط داشتن کتاب مطرح نبوده چرا که حضرت داوود(ع) اگر چه دارای

کتاب آسمانی است، اما کتاب او، کتاب احکام و شریعت مستقل و تازه نبوده،

چنان‌که حضرت آدم(ع)، شیث(ع) و ادریس(ع) هم دارای کتاب بودند، ولی

اولو العزم نبودند.

در روایات، از کتب نوح(ع) و ابراهیم(ع) به نام «صحف» یاد شده است، اگر چه

در قرآن از کتاب موسی(ع) نیز به نام صحف نام برده شده ولی به مجموع آن

صحیفه‌­ها تورات می‌گویند. کتاب حضرت عیسی(ع) هم انجیل و کتاب حضرت

محمد(ص) قرآن است.



:: موضوعات مرتبط: پیامبران الهی


ن : حميد

سومین پیامبر خدا که 20 سال فراری بود

وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّیقًا نَّبِیًّا وَ رَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِیًّا 

 (سوره مریم : ۵۷-۵۸)


حضرت ادریس علیه السلام از نواده هاى حضرت آدم است و سومین

پیامبرخداست كه بعد از آدم و شیث به مقام پیامبرى نائل گردیده است.

از ادریس علیه السلام كلمات حكمت آمیزى نقل شده كه به زبان هاى

مختلف جهان ترجمه شده است و از سخنان اوست:

1- بهترین شكرانه نعمت هاى خداوند، احسان و نیكى به بندگان اوست.

2- قسم دروغ نخورید و دروغ گویان را قسم ندهید.

3- از كسب هاى پست اجتناب كنید.

4- در پیشگاه خداوند با نیتهاى خالص قدم بزنید.

و اما داستان ۲۰ سال فراری بودن ادریس (ع):

ابتداى پیامبرى ادریس(ع) پادشاهى ستمگر بر قوم وی حكومت می‌كرد و

فرمانش بر مال و جان مردم نافذ بود.

روزى پادشاه براى تفریح و خوشگذرانى از مركز حكومت خود خارج گردید.

عبورش به چمنزار سبز و خرمى افتاد و مورد پسندش واقع شد. از وزراى

خود پرسید: این چمنزار از كیست ؟ گفتند: برای مردى خدا پرست با فلان

نام و نشان است.

شاه دستور داد مرد بینوا را احضار كردند سپس به او تكلیف كرد كه این

زمین را به من واگذار كن .

مرد با ایمان كه متكى به خداوند بود گفت: عائله‌اى دارم كه از تو محتاج‌ترند.

شاه غضبناك به قصر خود بازگشت . همسر شاه که زنى ناپاك بود چون

شوهر را غضبناك دید سبب را پرسید. شاه داستان زمین و مالكش را نقل

كرد و گفت: امتناع این مرد از تسلیم زمین مرا سخت آزرده ساخته است .

 

زن گفت چاره كار آسان است . پس عده‌اى از یاران ناپاكدل و خدانشناس

خود را طلبید و گفت بروید نزد شاه و گواهى دهید كه فلانی (مالك زمین)

از دین شاه روگردان شده و به صف گمراهان پیوسته است.

به گواهى آنان ، مالك زمین كشته شد و چمنزار به تصرف شاه درآمد.


دریاى غضب پروردگار در برابر این جنایت بزرگ به جوش آمد و به ادریس (ع)

وحى رسید كه : نزد این ستمكار برو و به او بگو  به كشتن بنده من اكتفا

نكردى. ملك او را گرفتى و عائله او را بیچاره ساختى . بهوش باش كه از تو

انتقام می‌گیرم و سلطنت را از تو سلب می‌كنم . مركز فرمانروائى تو را ویران

و گوشت زن ناپاك تو را طعمه سگان می‌سازم. آیا حلم و بردبارى من تو را

مغرور و سركش ساخته است ؟

ادریس(ع) پیام پروردگار را رساند ولى شاه در جوابش گفت : پیش از آنكه

به دست من كشته شوى ، از نزدم بیرون برو !

زن شاه نیز به شوهر خود گفت : از پیام خداى ادریس هیچگونه بیم درخودت

راه نده ، من می‌فرستم او را بكشند و چند نفر در تعقیب ادریس فرستاد.


مأموران در جستجوى ادریس بودند و ادریس به دستور خداوند از شهر خارج

شد و خود را مخفى ساخت و از خداوند درخواست كرد:

خداوندا ! باران رحمت خود را بر این شهر نازل مفرما تا من درخواست كنم .

آنگاه ادریس(ع) به غاری در دامنه یک كوه پناهنده شد و خداوند فرشته‌اى

بر او گماشت كه همه شب غذاى مورد احتیاج او را به او برساند.

 

ادریس(ع) در پناه غار با آرامش خاطر بسر می‌برد و موضوع نفرین او  ورد

زبان ها بود. مدتی بعد پروردگار عالم به انتقام آن مرد بی‌گناه، شاه ستمگر

را از تخت سلطنت سرنگون كرد و او را به چنگال مرگ گرفتار ساخت و زنش

را طعمه سگان نمود.


از گم شدن ادریس بیست سال گذشت. یك قطره باران هم نبارید و

زندگانى مردم بسى سخت شد. زراعتها از بین رفت و باغستانها از بى آبى

خشكید. اهالى دست نیازمندى به شهرها و نقاط دیگر دراز كردند و در اثر فشار

و  بیجارگى به خود آمدند و گفتند: این بدبختى ما براى نفرین ادریس است كه

از خدا درخواست كرده باران بر ما نفرستد. اینك ادریس ناپدید است ولى  خداى

ادریس از او مهربان تر و رحمتش واسع تر است پس به درگاه خدا رفتند و از

گناهان خود استغفار كردند و خاك ندامت بر سر ریختند.

خداوند توبه آنها را قبول كرد و ادریس را به شهر برگرداند و مردم به حضور او

شرفیاب شدند و توبه خود را تجدید كردند. ادریس از خدا طلب باران كرد.

پس ابرها صفحه آسمان را پوشانید و بارانى سودمند بارید و مردم سیراب

گشتند. سالها گذشت و ادریس به رهبرى و راهنمائى قوم خود اشتغال داشت

تا خداوند متعال او را بالا برد و به مقامى ارجمند رساند.

برگرفته از دوره كامل قصه‌هاى قرآن، سید محمد صوفى



:: موضوعات مرتبط: پیامبران الهی


ن : حميد

زیارت حضرت ابراهیم (ع)

با توجه به اینکه حرم جد پیامبر اسلام یعنی حضرت ابراهیم(ع)

در سرزمینهای اشغالی فلسطین واقع شده و امکان زیارت قبر

شریف آن حضرت برای مسلمانان میسر نیست از طریق سفری

مجازی به زیارت مرقد این پیامبر بزرگ می رویم باشد که قبول افتد.

حضرت ابراهیم (ع) بر طبق روایات۳۰۰۰ سال پس از آفرینش حضرت

آدم و ۱۲۶۳ سال پس از حضرت نوح به دنیا آمد. محققان، شهر اور در

نزدیکی ناصریه عراق را زادگاه ایشان می‌دانند. مدت زندگانی حضرت

ابراهیم(ع) را از ۱۷۵ تا ۲۰۰ سال نوشته اند که در این مدت ایشان از

سوی خدا «خلیل الله»(دوست خدا) لقب گرفت.

اما در هنگام مرگ ، حضرت ابراهیم در سرزمین مقدس فلسطین بود و در

مزرعه اش به نام «حبرون» مدفون شد که امروزه آن ناحیه به شهری

مبدل گشته که آن را الخلیل می‌نامند.

شهر الخلیل در ۳۰ کیلومتری جنوب بیت المقدس قرار گرفته است و در

قبرستان این شهر قبور مطهر حضرت اسحاق و یعقوب که از فرزندان

ابراهیم(ع) هستند وجود دارد که همسرانشان نیز در کنار قبور آنان

مدفون شده اند. ساره همسر ابراهیم(ع) نیز در آنجا مدفون است.



:: موضوعات مرتبط: پیامبران الهی