theme


ن : حميد

چرا می گویند روضه خوانی؟

ممکن است این سوال به ذهن شما هم رسیده باشد که چرا به

مراسم عزاداری امام حسين علیه السلام "روضه خوانی" می گویند؟

پاسخ را از زبان شهید مرتضی مطهری نقل می کنم:

کتابى است به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین کاشفى که این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در کتاب این مرد آمده است. من بعد که این کتاب را ( که به فارسى هم هست و تقریباً در پانصد سال پیش تألیف شده است) خواندم دیدم از این داستان ها زیاد است.

ملا حسین کاشفى مردى است که واعظ هم هست و اتفاقاً این بی انصاف، مرد باسوادى هم بوده... تاریخش را که انسان می خواند، معلوم نیست که او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینکه اساساً یک مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه‏ ها خودش را یک شیعهء صد در صد متعصبي نشان می ‏داده و در میان سنی ها خودش را حنفى نشان می داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مرکز تشیع بوده است. در آن جا صد در صد شیعه بود؛ بعد می رفت هرات. آنجا که می ‏رفت، به روش اهل تسنن بود.

این مرد، واعظ هم بوده است. کتابى نوشته است به فارسى ، اولین کتابى که در مرثیه به فارسى نوشته شده همین کتاب "روضة الشهداء" است که در پانصد سال پیش نوشته شده است.

براي مثال شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) کتاب ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه کنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم.

من نمی دانم این بی ‏انصاف چه کرده است! وقتى این‏ کتاب را خواندم، دیدم حتى اسم ها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین اسم هایى را می ‏آورد که اصلًا چنین آدم هایى وجود نداشته ‏اند؛ در میان دشمن ها اسم هایى مى ‏برد که همه جعلى است؛ داستان ها را به شکل افسانه در آورده است. چون این کتاب اولین کتابى بود که به زبان فارسى نوشته شد، [مرثیه خوان ها] که اغلب بى سواد بودند و به کتاب هاى عربى مراجعه نمی کردند، همین کتاب را می گرفتند و در مجالس از رو می ‏خواندند. این است که امروز مجلس عزادارى امام حسین را ما «روضه خوانى» می گوییم. در زمان امام حسین روضه خوانى نمى ‏گفتند، در زمان حضرت صادق هم روضه خوانى نمى‏ گفتند. در زمان خواجه نصیرالدین طوسى هم روضه خوانى نمى ‏گفتند. از پانصد سال پیش به این طرف اسم این کار شده «روضه خوانى».

روضه خوانى یعنى خواندن کتاب روضة الشّهداء، همان کتاب دروغ. از وقتى که این کتاب در دست و بال ها افتاد، دیگر کسى تاریخ واقعى امام حسین را مطالعه نکرد و شد افسانه سازىِ روضة الشهداء خواندن. ما شدیم روضه خوان، یعنى روضة الشهداء خوان، یعنى افسانه‏ ها را نقل کردن و به تاریخ امام حسین توجه نکردن.گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اخْرى‏»؛

بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم ملا آقاى دربندى پیدا شد. تمام حرف هاى روضة الشهداء را به اضافهء یک چیزهاى دیگر، همه را یکجا جمع کرد که دیگر واویلاست! واقعاً به [حال] اسلام باید گریست.

استاد شهید مرتضی مطهری . حماسه حسینی ،صفحه ۸۴-۸۲

................................................................................................

منبع غیر معتبر در نقل وقایع عاشورا

کمال‌الدین حسین بن علی واعظ کاشفی (م ۹۱۰) مبتکر سبک قصه‌پردازی و پردازش پندگونه از وقایع تاریخی است. او که سنی بودن و یا شیعه بودنش معلوم نیست شیفته اهل‌بیت (ع) بود و برای جذب عوام، حوادث تاریخی به‌ویژه، حادثه عاشورا را با نثری دلپسند به داستان درآورد و در این میان مطالب معتبر و غیر معتبر و مستند و بدون سند را با هم درآمیخت و كتاب روضه‌الشهداء را تاليف نمود. سبک جدید، فارسی بودن و انگیزه مؤلف برای خواندن کتاب در مجالس عزا، موجب شد تألیف کاشفی نه یک اثر تاریخی که یک اثر تبلیغی و حتی تخیلی، شمرده شود. متأسفانه عدم توجه به این مطلب و قرائت و استنساخ مکرر آن، تا آنجا که سخنرانان مجالس سوگواری امام حسین (ع) را «روضه» خوان نامیدند، زمینه ورود بسیاری از اطلاعات نادرست این کتاب را به فرهنگ عاشورا فراهم ساخت و در موارد متعددی «زبان حال» و جانشین «زبان قال» حماسه‌سرایان کربلا گشت.
مصحح و حاشیه‌نگار کتاب، علامه ابوالحسن شعرانی، نیز در مقدمه‌اش بر کتاب به این موضوع اشاره کرده است: «از نقل ضعیف در روضه‌الشهداء عجب نباید داشت، چون در ادای مقصود واعظ، قوی است، اگرچه برای مقصود مورخ کافی نیست.»[۱۹] پیش از شعرانی، نیز، میرزا عبدالله افندی، همکار عالم و کتاب‌شناس علامه مجلسی (ع)، اکثر روایات این کتاب و بلکه همه آن را مأخوذه از کتب غیر مشهوره و غیر قابل اعتماد دانسته[۲۰]، سید محسن امین نیز این سخن را تأیید نموده است.[۲۱] محدث نوری برخی گزارش‌های کتاب را بدون پشتوانه تاریخی خوانده [۲۲] و شهید مطهری آن را پر از دروغ و تألیف و نشر این کتاب را مانع مراجعه به منابع اصلی و مطالعه تاریخ واقعی امام حسین (ع) دانسته است.[۲۳] شهید قاضی طباطبایی نیز مطالب آن را در مقام تعارض با مقاتل معتبر، ساقط و بی‌ارزش می‌داند.[۲۴] ‌نمونه‌های متعددی ازاین‌گونه اخبار غیر قابل باور را می‌توان درجای جای کتاب دید.[۲۵]

[۱۹] مقدمه روضه الشهداء، ص ۶
[۲۰] ریاض العلماء، ج ۲، ص ۱۹۰
[۲۱] أعیان الشیعه، ج ۶، ص ۱۲۲
[۲۲] لؤ‌لؤ و مرجان، ص ۲۸۷
[۲۳] حماسه حسینی، ج ۱، ص ۵۴
[۲۴] تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید‌الشهدا (ع)، ص ۳۶
[۲۵] مانند بیست و دو هزار زخم در پیکر امام حسین (ع)، ص ۶۰، چسبیدن سر به تن فرزندان مسلم بن عقیل، ص ۲۴۱؛ حضور هاشم مرقال در کربلا، ص ۳۰۱؛‌ قصه زعفر جنی، ص ۳۲۱؛ عروسی قاسم، ص



:: موضوعات مرتبط: ناگفته های تاریخی