theme


ن : حميد

داستان اصحاب الرس

امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید: کجا هستند اصحاب شهرهای رس که پیغمبران خود را کشتند و سنت های مرسلین را خاموش و سنت های جباران را احیا کردند؟


در حدیثی از امام على بن موسى الرضا (علیه االسلام) به نقل از امیرمؤ منان درباره اصحاب رس آمده که: آنها قومى بودند که درخت صنوبرى را مى پرستیدند و به آن شاه درخت مى گفتند، و آن درختى بود که یافِث( فرزند حضرت نوح ) بعد از طوفان در کناره اى به نام روشن آب غرس کرده بود.

آنها دوازده شهر آباد داشتند که بر کنار نهرى به نام رس بود، این شهرها به نام هاى : آبان ، آذر، دى ، بهمن ، اسفندار فروردین ، اردیبهشت ، خرداد تیر، مرداد و شهریور و مهر نام داشت که ایرانیان نام هاى ماه هاى سال خود را از آنها گرفته اند. آنها به خاطر احترامى که به آن درخت صنوبر مى گذاشتند، بذر آن را در مناطق دیگر کاشتند و نهرى براى آبیارى آن اختصاص دادند به گونه اى که نوشیدن آب آن نهر را بر خود و چهارپایانشان ممنوع کرده بودند، حتى اگر کسى از آن می خورد او را به قتل مى رساندند و مى گفتند این مایه حیات خدایان ماست و شایسته نیست کسى از آن چیزى کم کند!

آنها در هر ماه از سال، روزى را در یکى از این شهرهاى آباد عید مى گرفتند و به کنار درخت صنوبرى که در خارج شهر بود مى رفتند، قربانی ها براى آن مى کردند و حیواناتى سر مى بریدند و سپس آنها را به آتش مى افکندند، هنگامى که دود از آنها به آسمان برمى خاست در برابر درخت به سجده مى افتادند و گریه و زارى سرمى دادند!

عادت و سنت آنها در همه این شهرها چنین بود تا اینکه نوبت به شهر بزرگى که پایتخت پادشاهشان بود و نام اسفندار داشت مى رسید، تمامى اهل آبادی ها همه در آن جمع مى شدند و دوازده روز پشت سر هم عید مى گرفتند و آنچه در توان داشتند قربانى مى کردند و در برابر درخت سجده مى نمودند.

هنگامى که آنها در کفر و بت پرستى فرو رفته بودند، خداوند پیامبرى از بنى اسرائیل به سوى آنها فرستاد تا آنها را به عبادت خداوند یگانه و ترک شرک دعوت کند، اما آنها ایمان نیاوردند، پیامبرشان براى نابودی ماده فساد از خدا تقاضا کرد و آن درخت بزرگ خشکید. آنها هنگامى که چنین دیدند سخت ناراحت شدند و گفتند این مرد خدایان ما را سحر کرده ! بعضى دیگر گفتند: خدایان به خاطر این مرد که ما را دعوت به کفر می کند بر ما غضب کردند ! و به دنبال این بحث ها همگى تصمیم بر کشتن آن پیامبر گرفتند، چاهى عمیق کندند و پیامبرشان را در آن افکندند و سر آن را بستند و بر بالاى آن نشستند و پیوسته ناله او را شنیدند تا جان سپرد. خداوند به خاطر این اعمال زشت و این ظلم عظیم، آنها را به عذاب شدیدى گرفتار کرد و نابود ساخت .

در خصوص عذاب ایشان هم خوب است بدانید قوم ثمود با ابرى صاعقه بار، و قوم لوط با بارانى از سنگ كه بر اثر صاعقه و یا به گفته بعضى آتشفشان به وجود آمده بود، و اصحاب الرس طبق همین روایت بوسیله آتشى كه از زمین برخاست و شعله اى كه از ابرى مرگبار فرو ریخت نابود گشتند.



:: موضوعات مرتبط: حکایات و روایات