theme


ن : حميد

یونس بن عبدالرحمان

چه کسی بین ما پیدا می شود که امام زمان (عج) تضمین کند او به

بهشت می رود ؟

یکی از کسانیکه امام معصوم ، بهشت رفتن او را ضمانت کرده یونس بن

عبدالرحمان از اهالی قم است که زمان امام موسی کاظم (ع) زندگی

می کرده و از قم به مدینه هجرت کرده از یاران امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)

به شمار رفته و حتی زمانی که عزیز بن مهتدی وکیل حضرت رضا(ع) در قم

ضمن نامه ای برای ایشان از یونس پرسید، آن حضرت در پاسخ با خط

مبارکش چنین نوشت :

« او را دوست بدار و برای او طلب رحمت کن ، گرچه همه ی مردم شهر

با تو در این مورد مخالفت کنند . » ( اعیان الشیعه ج 10 ص 327 )

جعفر بن عیسی نقل کرده : جمعی از ما شیعیان در محضر امام رضا (ع)

بودیم. یونس بن عبد الرحمن هم در این جمع حاضر بود. همان موقع

چندنفر از اهل بصره از امام اجازه ورود خواستند. حضرت به یونس اشاره

كرد كه به داخل اطاق برود پرده را بیاندازد و لحظاتی پشت پرده بماند و

مبادا حركتی كند تا هنگامی كه خود به وی اجازه دهد.

سپس آن ها كه از بصره آمده بودند به خدمت امام رسیدند و درباره یونس

سخنان بدی بر زبان راندند و از او بدگویی كردند و تهمت هایی به او روا

داشتند.

امام سر مباركش را پایین انداخته و ساكت بود. در این هنگام آن ها بلند

شدند و رفتند. این جا بود كه حضرت به یونس اجازه داد از پشت پرده خارج

شود و به جلسه بازگردد. یونس زمانی كه آمد، قطرات اشك از گوشه های

چشمانش جاری بود و گریه می كرد.

عرض كرد: جانم به فدایت، من از آرمان شما اهل بیت دفاع می كنم و این

است حال من در نزد بعضی از یارانم!

امام رضا(ع) فرمود: ای یونس، وقتی كه امام و رهبرت ا تو خشنود و راضی

است، از این سخنان ناروا ناراحت و اندوهگین مباش. ای یونس! با این مردم

به اندازه فهم و درك آنان سخن بگو و در آن زمینه هایی كه بالاتر ازدرك و

استعداد آن هاست ایشان را به حال خود واگذار.

آن گاه امام مثال جالبی بیان كرد و فرمود: برای تو یكی نیست اگر در دست

تو یك دُرّ و گوهر گران بها باشد؛ ولی مردم بگویند: این چیز فاقد 

ارزش است؛ یا در دست تو چیز بی ارزشی باشد و مردم بگویند: متاع

بسیار گران بهایی است.آبا به حال تو سودی دارد؟ عرض كرد: نه.

فرمود: بله! تو هم این چنین هستی، هنگامی كه در راه ولایت و پاسداری

از مكتب و آیین اهل بیت هستی و امام از تو رضایت دارد، از آنچه مردم

درباره ات بگویند، نگران مباش و با آنچه آن ها بگویند، ضرری بر تو وارد

نمی شود .


امام رضا(ع) سه بار برای یونس بهشت را ضمانت كرد.

 

از امام جواد(ع) نیز نقل شده كه آن بزرگوار از طرف خود و پدران

گرامی اش بهشت را برای یونس بن عبد الرحمن ضمانت كرد.


(رجال كشی، ج 2ص 779)


احمد بن خلف نقل کرده : من بیمار بودم. حضرت جواد(ع) به عیادتم آمد

و در بالای سر من كتابی از یونس به نام «یوم و لیله» را دید. آن را برداشت

و با دقّت ورق زد، صفحه به صفحه نگاه كرد تا كتاب به پایان رسید؛ آن گاه 

سه مرتبه، فرمود: خداوند یونس را رحمت كند.

 

ابوهاشم جعفری كه از یاران برجسته امامان شیعه است، نیز می گوید:

كتاب «یوم و لیله» یونس بن عبد الرحمن را نزد امام عسكری(ع) بردم.

حضرت با نظری دقیق به تمام كتاب نگاه كرد و تا آخر آن را ورق زد و فرمود:

آنچه در این كتاب است، دین من و دین پدرانم است؛ تمام این كتاب حقّ و

حقیقت است .

 

بنابر نقل مرحوم نجاشی، امام عسكری(ع) فرمود: خداوند به یونس در

عوض هر حرفی از این كتاب، نوری در روز قیامت عنایت فرماید.


یونس، كنیه اش ابومحمد، معروف به «مولی آل یقطین» بود و در سال

۲۰۳ هجری در مدینه وفات یافت و او را در روضه نبوی و در جوار حرم

پیامبر گرامی اسلام به خاک سپردند .

 روایتی از یونس بن عبدالرحمان :

 

او با یك واسطه از امام صادق(ع) نقل كرد: آن حضرت از رسول كرم(ص)

روایت كرد كه پیامبر فرمود: روزی حضرت موسی در جایی نشسته بود.

شیطان به صورت یك انسان، به سوی او آمد، آن كلاه را از سر برداشت و

بر پیامبر خدا حضرت موسی سلام كرد. موسی به او فرمود: تو كیستی؟

گفت: من ابلیس ام. موسی او را نفرین كرد كه خدا تو را به ما نزدیك نگرداند!

به این جا چرا آمده ای؟ گفت: آمده ام بر تو سلام كنم، به خاطر مفام و

موقعیتی كه در پیشگاه خداوند داری. موسی گفت: این كلاه چیست؟

جواب داد: این همانند دامی است كه با آن دل فرزندان آدم را صید می كنم

و می ربایم. من آنان را به زرق و برق مادیات می فریبم. موسی به او فرمود:

به من بگو كه كدام یك از گناهان است كه اگر فرزند آدم انجام دهد، تو بر آنان

تسلّط می شود؟ گفت: چند گناه است:

۱ - خودپسندی ۲ - كارهای خوبی كه انجام داده اند، در نظر آنها بزرگ جلوه كند

۳ - گناهان در پیش آنان كوچك باشد . (کتاب امالی شیخ مفید)

 



:: موضوعات مرتبط: صحابه راستین