theme


ن : حميد

روز عرفه

عرفات نام صحرایی است وسیع و هموار در دامنه کوهی به نام جبل الرحمه

که در ۲۱ کیلومتری جنوب شرقی شهر مکه قرار دارد که حجاج در روز نهم

ذیحجه در آن محل گرد هم می آیند. در قرآن نیز نام این سرزمین ذکر شده‌ :

 

«... فاذا افضتم من عرفات فاذکروالله عند مشعرالحرام ؛ و هرگاه از

عرفات برگشتید، خداوند را در مشعرالحرام یاد کنید».(بقره: ۱۹۸)

 دعای عرفه :

امام حسین (ع) هنگامی که از مدینه به سوی مکه حرکت کرد، در روز

عرفه در همین سرزمین دعایی خواند که سرشار از مضامین توحیدی

بسیار عالی است. این دعا به دعای عرفه مشهور است كه مشتمل

بر تمام مطالب دنیا و آخرت بوده و پس از نماز ظهر و عصر تا غروب خوانده

 می‌شود .

 

بخشهایی از این مناجات زیبا به این شرح است :

 

۱ـ ستايش حق تعالي:
ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري به پاي صنعت او نرسد. بخشنده بي‎دريغ است. اوست كه بدايع خلقت را به سرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت... .
 
۲ - تجديد عهد و ميثاق با خدا:
پروردگارا به سوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم به سوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اين كه چيز قابل ذكري باشم... .
 
۳ ـ خود شناسي:
و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمت‎هاي بي‎كرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكي‎هاي سه‎گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچ‎يك از امورم را به خودم وانگذاشتي... . 
 
۴ ـ راز آفرينش انسان:
ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم به دنيا آوردي. و  در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دل‎هاي پرستاران را به جانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي... .
 
۵ ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي:
تا اين كه با گوهر سخن، مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمت‎هاي بي‎كرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اين كه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي... .
 
۶ - نعمت‎هاي خداوند:
آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بي‎كرانت بر من . و با احسان عميم خود نسبت به من، تا اين كه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي... .
 
۷ - شهادت به بي‎كراني نعمت‎هاي الهي:
الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم
و به باطن ناديدني نهادم. و پيوست‎هاي جريان نور ديده‎ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني‎ام، و روزنه‎هاي تنفسي‎ام، و نرمه‎هاي تيغه بيني‎ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لب‎هاي من پنهان است... .
 
۸ ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي:
گواهي مي‎دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه‎دار باشد... .
 
۹ ـ ستايش خداي يگانه:
بنابر اين من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا كه وسعم مي‎رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي‎دهم. و اظهار مي‎دارم:
حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث‎برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد... .
 
۱۰ ـ خواسته‎هاي يك انسان متعالي:
خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي‎بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت به من عطا فرما!
 
۱۱ـ سپاس به تربيت‎هاي الهي:
خداوندا! ستايش از آن توست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار توست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. به خاطر لطفي كه به من داشتي والا... .
 
۱۲ـ نيازهاي تربيتي از خدا:
و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شب‎ها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنج‎هاي اين جهان و محنت‎هاي آن جهان نجات بده و از شر بدي‎هايي كه ستمكاران در زمين مي‎كنند نگاه بدار... .
 
۱۳ـ شكايت به پيشگاه خداوند:
خدايا! مرا به كه وا مي‎گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كساني كه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتي كه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟
 
۱۴ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني:
اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحاق و يعقوب، و اي پروردگار جبرائيل، ميكائيل و اسرافيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده‎اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان ... .
 
۱۵ـ تو پناهگاه مني:
تو پناهگاه مني، به هنگامي كه راه‎ها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي‎داري. و اگر پرده‎پوشي تو نبود از رسوايان بودم.

 



:: موضوعات مرتبط: ذكر و دعا