روز تاسوعا روز نهم محرم روزي است که شمر بن ذى الجوشن با نيروي

كمكي و نامه ابن زیاد درباره قتل امام حسین علیه السلام وارد کربلا شد.

عمر بن سعد كه فرماندهي لشگر كوفيان را برعهده داشت با دريافت آن نامه

مهیاى قتل سيدالشهداء (ع) شد. وقت عصر بود که لشکر خود را بانگ زد :

یا خیل الله ارکبى و بالجنة ابشرى .

لشکریان او رو به سپاه سید الشهداء (ع) آوردند در حالیکه آن حضرت در پیش

خیمه ، شمشیر خود را در بر گرفته و سر به زانو نهاده بود و بخواب رفته بود.

حضرت زینب (س) چون هیاهوى لشکر دشمن را شنید، به نزد برادر دوید و

عرض کرد: برادر مگر صداهاى لشکر را نمی شنوید که نزدیک شده اند؟

پس حضرت سر از زانو برداشت و به خواهر فرمود :

اي خواهر اکنون رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو بسوى

من خواهى آمد. حضرت زینب(س) تا این خبر را شنید، واویلا گفت. امام فرمود

ای خواهر ! ویل و عذاب از براى تو نیست ، صبر کن و ساکت باش ، خدا تو را

رحمت کند.

پس ابالفضل العباس(ع) را فرستاد تا تحقیق کند چه شده؟ چون معلوم شد

که بناى قتال است ، آن شب را حضرت از ایشان مهلت خواست که قدرى نماز

و دعا بجا آورد و خلاصه اینکه این روز، روز اندوه و حزن اهل بیت (ع) است .

نگاهی به وقایع روز تاسوعا

۱. محاصره خیمه ها در کربلا

امام صادق علیه السلام فرمودند: تاسوعا روزی بود که حسین علیه السلام

و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سپاه شام بر قتل آن حضرت اجتماع

نمودند و پسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سپاه و لشکری که برای

آنها جمع شده بود خوشحال شدند و آن حضرت و اصحابش را ضعیف

شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق

حضرتش را مدد نخواهند نمود.

۲. آوردن امان نامه برای فرزندان ام البنین علیها السلام

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس (ع) و برادرانش امان نامه

آورد . آن ملعون خود را نزدیک خیمه های حضرت اباعبدالله الحسین (ع)

رسانید وبانگ برآورد: "پسران خواهر ما کجایند"؟ ولی آن بزرگواران جواب

ندادند.

امام حسین علیه السلام فرمودند:جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس علیه السلام در جواب فرمودند:چه می گویی؟ شمر گفت:

من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر

حسین (ع) به کشتن ندهید.

حضرت عباس علیه السلام با صدای بلند فرمود: "لعنت خدا بر تو و امیر تو

باد . ما را امان می دهید در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد"؟

۳. در خواست یک شب مهلت برای راز و نیاز

در عصر تاسوعا امام علیه السلام برای به تعویق انداختن جنگ یک شب

دیگر مهلت گرفتتند. چون عمر سعد لشکر را آمادۀ جنگ با امام (ع) نمود

و معلوم شد که قصد جنگ دارد،حضرت به برادرش عباس علیه السلام

فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها ابتدا قبول نکردند، ولی بعد قبول

نمودند که شبی را صبر کنند.

۴. آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد و شمر

نامه ابن زیاد را آورد.

۵. خطبه امام حسین علیه السلام برای اصحابش

در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت

فرمودند و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.